
که مفاد بند 1 فقره 1 ماده 4 به عنوان اصلیترین رفتار مجرمانه مشخص شده و عبارت است از “پنهان نمودن یا تغییر منشأ وجوه و داراییهای مجرمانه”.
عبارت مذکور با توجه به مفهوم و تعریف کلی جرم پولشویی ارائه شده و عبارتی فراگیر است و شامل تمامی رفتارهایی میشود که موجب پنهان یا تغییر منشأ عواید حاصل از جرم شده و باعث مشروع جلوه دادن آنها میگردد. در اینجا نیز مقنن با استفاده از “یا”، پنهان نمودن و تغییر منشأ دادن را به نحو مترادف استفاده کرده تا عنوان مجرمانه “پنهان نمودن” اموال نامشروع (که میتواند اموال مسروقه باشد) از بحث پولشویی خارج گردد.
در بند 2، 3 و 4 فقره 1 ماده 4 قانون جدید، شروع به جرم پولشویی، شرکت و معاونت نیز به عنوان رکن مادی و رفتار مجرمانه پولشویی جرمانگاری شده و مرتکبین شروع به جرم، شرکت و معاونت در جرم پولشویی، در حکم مباشر جرم پولشویی قلمداد شده و مجازات میگردند.
ماده 4 قانون جلوگیری از پولشویی افغانستان:
1- شخص در حالات آتی با داشتن علم، اطلاع یا شک در مورد اینکه وجوه و داراییها، عواید ناشی از جرم بوده، مرتکب جرم پولشویی شناخته میشود:
– پنهان نمودن دارایی یا تغییر منشأ نامشروع وجوه و داراییها…
– اقدام به منظور پنهان نمودن یا تغییر شکل دادن ماهیت واقعی، منبع، موقعیت یا انتقال حق مالکیت وجوه و داراییها یا سایر حقوق
– اقدام به تحصیل، تصرف یا استفاده از وجوه و داراییها
– اشتراک، داشتن ارتباط یا همدستی در ارتکاب جرم و اقدام به آن و تشویق، تسهیل یا مشورت دهی در ارتکاب هر یک از جرایم مندرج این فقره.
2-…
بند دوم: موضوع جرم پولشویی
هر جرم دارای موضوع مخصوصی است که مرتکب، قصد تحصیل آن را دارد. جرایم بر اساس موضوعشان تقسیمبندی شدهاند که جرایم علیه اموال و جرایم علیه امنیت و جرایم اقتصادی از این تقسیمبندیهاست. اما آیا پولشویی را با آن تأثیرات مخرب بر اقتصاد و امنیت باز هم میتوان یک جرم علیه اموال دانست؟
باید گفت علی رغم اینکه جرم پولشویی جنبه مالی داشته و همیشه سر و کار با اموال حاصل از جرم دارد ولی در موارد بسیار کمی ناقض حقوق مالی اشخاص است اما در جرایم اقتصادی به جای ضرر به حقوق مالکانه افراد، پایهها و بنیانهای نظام اقتصادی یک کشور خدشه دار شده و متزلزل میشود. حال باید دید جرم پولشویی جرمی امنیتی است یا اقتصادی؟
هدف از پولشویی در مرحله اول پنهان کردن منشأ غیرقانونی پول است و سود آوری برای پولشویان از اهمیت کمتری برخوردار است، در نتیجه بیشتر اوقات سرمایه خود را در جاهایی سرمایهگذاری میکنند که دارای توجیه اقتصادی نیست و به این صورت باعث کاهش بهره وری، اتلاف منابع و تسهیل فساد مالی داخلی میشوند و تصمیمگیری در تخصیص منابع را دچار انحراف میکنند.
در صورت تحقق جرم پولشویی، پولشویان با استفاده از شرکتهای مختلف این عواید را با وجوه مشروع مخلوط میکنند و این مسئله به آنها کمک میکند تا خدمات و تولیدات خود را با قیمت پایینتر از سطح بازار عرضه کنند لذا توان مالی این شرکتهای مجرمانه از شرکتهای قانونی بیشتر شده و توان خرید سهام شرکتهای دولتی را دارا میشوند و در تغییر جهت سرمایهگذاری و اتلاف سرمایههای ملی تأثیر بسیاری میگذارند.
«نفوذ سازمانهای جنایی در نظام حقوقی و بخشهای مشروع، باعث کج شدن ترازوی عدالت، به هم خوردن توازن اقتصادی و تغییر شرایط به ضرر شهروندان عادی میگردد. در بلند مدت مصونیت جزایی به مصونیت سیاسی تبدیل میشود و این نیز به تهدید، سرکوب و استبداد میانجامد چراکه دولت خصلتی جنایتکار و نامشروع پیدا میکند».

برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
از سوی دیگر تأثیرات و گستردگی پولشویی، ارتباط با تامین مالی اقدامات تروریستی و سایر جرایم علیه امنیت و همچنین تحقق سازمان یافته پولشویی در سطح ملی و فراملی، این پدیده را به عنوان معضل مهم مرتبط با امنیت ملی مطرح میسازد. پولشویی در مقایسه با سایر جرایم، دارای چند خصیصه امنیتی برجسته است که عبارتند از سودآور بودن، حرفهای و پیچیده بودن، سازمان یافتگی و قدرت مشروعسازی رفتارهای غیرقانونی. پولشویی به دلیل گستردگی سطح ارتکاب و منافع زیاد، به ویژه در سطح فراملی به لحاظ اختلال در نظام اقتصادی، در ردیف جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی و به دلیل ضربه زدن به اهداف استقلال طلبانه و مساوات جویانه دولت، در ذیل جرایم علیه امنیت ملی قرار میگیرد.
باید توجه کرد آنچه که در روند پولشویی همیشه جریان دارد، اموال و عواید حاصل از جرم است و پولشویان با هدف ضربه به اقتصاد ملی و یا ایجاد نا امنی در جامعه دست به تطهیر عواید حاصل از جرم نمیزنند بلکه به دنبال مشروع نشان دادن اموال ناشمروع خود هستند؛ لیکن این رفتار مجرمانه به طور غیرقابل کنترل و ناخواسته بر اقتصاد کشور اثر مخرب میگذارد. باید توجه کرد جرایمی اقتصادی تلقی میشوند که یا با قصد برهم زدن اقتصاد کشور ارتکاب مییابند و یا در عمل موجب اختلال در نظام اقتصادی کشور میگردند.
درنگاه اول به نظر میرسد عواید نامشروع موضوع جرم پولشویی است و علی رغم اینکه هدف پولشویان، تطهیر و مشروع نشان دادن اموالشان است اما برای رسیدن به این هدف از طریق بانکها که بدنه و دریچه اقتصاد محسوب میشوند وارد عمل شده و اقتصاد ملی را نیز متزلزل کرده و سلامت مالی کشور را به خطر میاندازند و به دنبال آن امنیت ملی نیز مورد تهدید قرار میگیرد لذا بهتر است بگوییم پولشویی اقتصاد ملی و امنیت جامعه را تهدید و به حقوق مالی اشخاص ضرری وارد نمی آورد لذا جرمی اقتصادی-امنیتی است.
بند سوم: شرکت، معاونت و شروع به جرم پولشویی
شرکت در جرم عبارت است از همکاری دست کم دو یا چند نفر در اجرای جرم خاص، به طوری که فعل هر یک سبب وقوع آن شود و مطابق ماده 125 قانون مجازات اسلامی که بیان میدارد “هرکس با شخص یا اشخاص دیگر در عملیات اجرایی جرمی مشارکت کند و جرم، مستند به رفتار همه آنها باشد خواه رفتار هر یک به تنهایی برای وقوع جرم کافی باشد خواه نباشد و خواه اثر کار آنان مساوی باشد خواه متفاوت، شریک در جرم محسوب و مجازات او مجازات فاعل مستقل آن جرم است”، پس با این حساب مجازات شریک جرم پولشویی مطابق ماده 9 قانون مبارزه با پولشویی ایرن، علاوه بر استرداد درآمد و عواید حاصل از جرم، به جزای نقدی به میزان یک چهارم عواید حاصل از جرم محکوم میشود.
اما آیا هر شریک به میزان یک چهارم عواید حاصل از ارتکاب جرم محکوم میشود و یا مجموعا شرکا به یک چهارم عواید حاصله بعنوان جزای نقدی محکوم میشوند؟ با توجه به ماده 125 قانون مجازات اسلامی ایران، بهتر است بگوییم مجازات شریک، مجازات فاعل مستقل آن جرم است پس هر یک از شرکا به نحو انفرادی به یک چهارم عواید حاصل از جرم به عنوان جزای نقدی محکوم میشوند.
قانون جلوگیری از پولشویی افغانستان در بند 4 فقره 1 ماده 4، مشارکت، داشتن ارتباط یا همدستی در ارتکاب جرم را ارتکاب جرم پولشویی تلقی کرده و لذا مجازات مرتکب پولشویی را برای شرکا در نظر گرفته است. مطابق ماده 52 قانون مذکور، مرتکب جرم پولشویی حسب احوال به جزای حبس 2 تا 10 سال و جزای نقدی که از پنجاه هزار افغانی کمتر و از پنج ملیون افغانی بیشتر نباشد محکوم میگردد.
معاونت یعنی بدون آنکه کسی شخصا به ارتکاب جرم منتسب به مباشر اقدام کرده باشد ولی با رفتار خود عامدا وقوع جرم را تسهیل نموده و یا مباشر را به ارتکاب جرم برانگیخته باشد. به تعبیر دیگر معاون جرم در عملیاتی که مباشر یا شرکا جرم انجام میدهند، دخالتی نداشته، بلکه فقط به مباشر یا شرکا جرم در ارتکاب آن کمک و مساعدت کرده و یا وقوع جرم را تسهیل میکند.
عنصر مادی معاونت در جرم در حقوق ایران در ماده 126 قانون مجازات اسلامی بیان شده که عبارت است از ترغیب، تهدید، تطمیع، یا تحریک به ارتکاب جرم، تسهیل و یا ارائه وسایل و طرق ارتکاب جرم. در حقوق افغانستان عبارت “اتفاق در جرم”، “به جای معاونت در جرم” استفاده میشود و ماده 49 قانون جزای افغانستان اتفاق در جرم را تسهیل جرم و تجهیز نمودن مرتکب تعریف میکند.
با توجه به اینکه جرم پولشویی یک جرم سازمان یافته است، کسانی هستند که با طراحی، مدیریت، تسهیل، ارائه طریق و یا نقشه، وقوع جرم را موجب میشوند. به عبارت دیگر میتوان گفت معاونت نقش مهمی در جرم پولشویی دارد و تمام شرکا و مباشرین تحت مدیریت افرادی، مرتکب جرم پولشویی میشوند. در قانون مبارزه با پولشویی ایرن معاونت و مجازات آن مشخص نشده است و از آنجا که معاون، در پولشویی نقشی اساسی دارد شایسته بود که قانونگذار ایران، معاونت در پولشویی و مجازات آن را در قانون مشخص میکرد؛ از این رو در مورد مجازات معاون باید به ماده 127 قانون مجازات اسلامی ایران مراجعه نمود.
اما قانون جلوگیری از پولشویی افغانستان در رابطه با معاون جرم پولشویی احکامی را در ماده 4 این قانون در نظر گرفته است. فقره 4 ماده 4 اشعار میدارد شخصی که برای مرتکب جرم پولشویی تسهیلات، اسباب و وسایل فراهم نماید و یا مرتکب را تشویق و یا مشورت دهد، معاون محسوب میشود. همچنین بند 4 فقره 1 ماده 4 تشویق، تسهیل یا مشورت دهی در زمینه ارتکاب پولشویی را نیز جرم پولشویی میپندارد و لذا کسی که تشویق، تسهیل یا مشورت دهی نماید مرتکب جرم پولشویی شده است. بنابراین معاونت در جرم پولشویی، طبق قانون افغانستان، جرم پولشویی محسوب و معاون نیز به مجازات مباشر جرم پولشویی محکوم خواهد شد.
مطابق ماده 127 قانون مجازات اسلامی ایران، معاون نیز باید علم و آگاهی از ماهیت جرم مورد نظر مباشر یا شرکا داشته باشد؛ به عبارت دیگر معاون باید عالما و عامدا به مباشر یا شرکا مساعدت و یا وقوع جرم را تسهیل کرده باشد. در قانون جلوگیری از پولشویی افغانستان نیز ماده 4 داشتن علم و اطلاع معاون از اینکه وجوه و داراییها، عواید ناشی از جرم بوده را برای تحقق عنصر معنوی معانت لازم میداند.
شروع به جرم مرحلهای از اجرای عملیات مجرمانه است که در آن مانعی خارج از اراده مرتکب دخالت کرده، از وقوع جرم تام جلوگیری میکند. به عبارت دیگر شروع به جرم مرحله منقطع شده انجام یافتن عملیات اجرایی است که بر اثر دخالت عاملی خارج از اراده مرتکب، ایجاد شده است. در تعریف شروع به جرم اختلاف عقیده خاصی وجود ندارد و آنچه موجب اختلاف است تشخیص و تعیین مرزها و مصادیق عملیات اجرایی در جرایم گوناگون است. برخی نیز گفتهاند عبور از قصد مجرمانه و عملیات مقدماتی و ورود در مرحله اجرایی جرم را به نحوی که اعمال انجام شده متصل به جرم باشد، شروع به جرم میگویند.
در مورد شروع به جرم پولشویی با توجه به ماده 122 قانون مجازات اسلامی ایران امکان تحقق شروع به جرم وجود دارد یعنی اگر کسی شروع به انجام اعمالی که قانونگذار ذکر نموده کند ولی در حین ارتکاب دستگیر شود شروع به جرم محقق شده اما چنانچه اقدامات انجام شده، جرم باشد، شخص محکوم به مجازات همان جرم میشود به طور مثال جعل اسناد و هویت جعلی برای دریافت خدمات پایه از بانکها و موسسات اعتباری و مالی؛ و با توجه به اصل قانونی بودن جرم و مجازات و عدم ذکر مجازات برای شروع به جرم پولشویی در قانون مبارزه با پولشویی ایران، باید گفت اگر شخصی صرفاً مرتکب شروع به جرم پولشویی شود درحالی که این شروع به جرم یک جرم مستقلی نباشد از این حیث قابل مجازات نیست.
اما در حقوق افغانستان، قانون جلوگیری از پولشویی مصوب 1393، بند 2، 3 و 4 فقره 1 ماده 4، شروع به پولشویی را جرمانگاری کرده و آن را در حکم جرم پولشویی دانسته و مجازات مرتکب جرم پولشویی را برای شروع کننده جرم پولشویی در نظر گرفته است.
فقره 1 ماده 4:
1- شخص در حالات آتی با داشتن علم، اطلاع یا شک در مورد اینکه وجوه و داراییها، عواید ناشی از جرم بوده، مرتکب جرم پولشویی شناخته میشود:
-…
– اقدام به منظور پنهان نمودن یا تغییر شکل دادن ماهیت واقعی، منبع، موقعیت یا انتقال حق مالکیت وجوه و داراییها یا سایر حقوق
– اقدام به تحصیل، تصرف یا استفاده از وجوه و داراییها
– اشتراک، داشتن ارتباط یا همدستی در ارتکاب جرم و اقدام به آن و تشویق، تسهیل یا مشوره دهی در زمینه ارتکاب هر یک از جرایم مندرج در بند 1، 2 و 3 این فقره.
مبحث سوم: عنصر روانی
جرم، مانند سایر پدیدههای حقوقی امری اعتباری است که از آن جمله، اعتبار قانونگذار برای تحقق آن شرط است. بنابراین برای تحقق جرم، علاوه بر وقوع خارجی و عینی رفتار مجرمانه مورد نظر قانونگذار، لازم است رفتار ارتکابی همراه با علم و اراده مرتکب همراه باشد. از آنجا که اصولا قانونگذار برای جرایم عمدی مجازات تعیین میکند و به طور استثنایی در مورد اعمال غیرعمدی شهروندان، مبادرت به جرمانگاری مینماید، اثبات عمدی بودن جرم ارتکابی بر عهده شاکی یا مدعی العموم است. البته مراحل ذهنی قصد مجرمانه و به طور کلی رکن روانی، مقدم بر ارتکاب عینی رفتار مجرمانه صورت میگیرد و در واقع رفتار مرتکب تبلور خارجی ذهنیت اوست. لذا تحقق بعضی از مراحل رکن روانی، از نظر زمانی مقدم بر تحقق اجزای رکن مادی است؛ هرچند این عناصر باید مقارن با رفتار مادی هم وجود داشته باشند. اما هیچ گاه وجود سوء نیت پس از اجرای رفتار مجرمانه، برای تحقق جرم کافی نیست.هم زمانی سوء نیت و رفتار مجرمانه، نه تنها از اوضاع و احوال مقارن واقعه، مانند ورود به یک خانه بدون مجوز صاحب خانه، ثابت میشود؛ بلکه ممکن است اعمال بعدی، مانند اخفای مال مسروق یا خارج کردن آن از معرض تفتیش و بازرسی و یا خودداری از رد آن به صاحبش، همراه با ادعای مالکیت آن، دلالت بر آن داشته باشد. رکن روانی از مباحث بین جرم تام و شروع به جرم است، بنابراین در تحقق شروع به جرم نیز احراز عناصر رکن روانی جرم تام، لازم است.
در مورد تعریف رکن روانی اتفاق نظر وجود ندارد. خواه سوءنیت را اراده ارتکاب فعل یا اراده ترک فعل به قصد تحقق نتیجه مجرمانه بدانیم و خواه آن را علم به ارتکاب عمل یا خودداری از انجام عمل ناقض قانون کیفری بدانیم، فقط رفتار کسی متصف به عناوین مجرمانه میشود که صاحب اراده و علم باش و الا اگر مرتکب قاصد و عالم نباشد، عملش واجد رکن روانی نیست. با توجه به پذیرش فرض «علم همگانی به قانون»، مقصود از معرفت فاعل، علم او نسبت به عملی است که انجام میدهد، نه عملش به حکم قانون و حرمت عمل ارتکابی. به این علت اگر کسی مرتکب عمل خلاف قانون شود و نسبت به آنچه انجام میدهد علم داشته باشد، عمد یا سوءنیت او محرز است؛ خواه علم به حکم قانون و حرمت عمل ارتکابی داشته یا نداشته باشد. البته این سخن در مورد جرایم مستوجب حد صدق نمیکند و فقها در این باره علم حکمی را نیز لازم دانسته و فقدان آن را موجب سقوط حد میدانند. هر چند از نظر حقوقی فرقی بین حد و تعزیر به این لحاظ نباید وجود داشته باشد و در حدود هم پس از تصویب قانون و انتشار آن، فرض علم همگانی باید رعایت شود در نتیجه در رابطه با جرایم تعزیری میتوان به فرض علم همگانی با قانون استناد کرد.
با این وجود، برخی حقوقدانان به طور کلی در جرایم عمدی، علاوه بر وجود اراده آزاد در انجام رفتار مجرمانه و عمد بر ارتکاب آن، علم حکمی را نیز لازم دانستهاند و جرمی را که بدون علم به حکم قانون انجام میشود، غیرعمد محسوب میکنند. مهم آن است که مرتکب بداند چه کاری را انجام میدهد و نسبت به عمل ارتکابی و کیفیت آن آگاهی داشته باشد و انجام دادن فعل یا ترک آن ارادی باشد. گفتیم برای تحقق هر جرم، حصول رکن روانی لازم است، هرچند واقعیت خارجی جرم مشتمل بر حدوث رکن مادی است؛ اما بدون پیشبینی ممنوعیت آن در قانون، جرم کامل نیست. به عبارت دیگر عملی جرم است که
