اصولکلی راهبرد تحلیل تبادلی:
تحلیل تبادلی، یک روانشناسی اجتماعی و نیز روشی برای بهبودبخشیدن به ارتباطات است و در حقیقت یک تئوری جهانی ارتباط برای انواع گوناگون فرهنگ هاست. همچنین در این نظریه تلاش میشود، اشخاصی که تحت درمان قرار میگیرند به درجهای از رشد شخصی برسند که بتوانند راه حل مشکلاتشان را خودشان بیابند. (انجمن تحلیل ارتباط محاوره ای، 2008، نقل از جوادی)
کوری معتقد است تحلیل تبادلی به منزله یک روش درمان تعاملی است که بر جنبههای شناختی، عقلانی و رفتاری در فرآیند درمان تأکید میکند و هدف آنها افزایش آگاهی و توانایی فرد برای تصمیمگیری و تغییر جریان زندگی خود است. (کوری، 1994، نقل از یوسفی و همکاران،1390)
اریکبرن در دهه 1950، نظریهاش را درباره تحلیل تبادلی پروراند، او میگفت ارتباط کلامی خصوصاً از نوع رودرروی آن، محور روابط اجتماعی انسان و همچنین محور روانکاوی است. برای برن نقطه شروع وقتی بود که دو نفر به هم میرسند و یکی از آنها سر صحبت با دیگری باز میکند. او این مواجهه را محرک رفتار متقابل میدانست و واکنش طرف مقابل را پاسخ رفتار متقابل شخصی که محرک را میفرستد، کنشگر است و فرستندهی پاسخ، پاسخگر به این ترتیب تحلیل رفتار متقابل، روش بررسی این رفتار متقابل است که « من با تو کاری میکنم و تو در جوابم کاری میکنی » (فیروز بخت، 1388)
زمانی که برن ( 1970-1980 ) تصمیم گرفت به درمانجویان خود و نه معلمانش گوشکند، به طور تصادفی به پدیده ارتباط مردم به صورت والد، کودک و بالغ دستیافت. برن در زمان مناسب در جریان درمان پرسید: کدام جز درمانجو حرف میزند، پسر بچه یا مرد عاقل و بالغ؟ در همان لحظه با پرسیدن این سوأل، تحلیل تبادلی متولد شد. (پروچسکا، 2007، ترجمه سید محمدی، 1389)
برن در عین حال معتقد است که شخصیت 3 حالت جداگانه یعنی « من والد » « من بالغ » و« من کودک » سازمانیافته است که در ارتباطات میتواند از هرکدام از این 3 حالت استفاده کرد. ارتباط « بالغ با بالغ » «والد با والد » و یا « کودک با کودک » تکمیلی هستند و به ارتباطهایی منجر میشود که هردو طرف احساس میکنند که یکدیگر را میفهمند. تا وقتی تبادلهای هر دو نفر مکمل باشد. ارتباط به آرامی و به نحو شایستهای پیش میرود. (چپمن، 2007)
الگوی حالات من (والد-بالغ-کودک)
در این نظریه، ترکیبی از 3 حالت من که در طول زندگی فرد شکلگرفته و ارزشگذاری شدهاست، در واکنشهای رفتاری او قابلملاحظه میباشد، در واقع الگوی رفتاری یا شخصیت فرد را تشکیل میدهد. گرچه بعضی حالت من در افراد مختلف جنبه مسلط دارد، امّا بر حسب موقعیت، واکنشهای فرد یا حالات من او تغییر میکند و به طور کلّی در این نظریه از جبرگرایی فرویدی به سوی توانایی فرد برای تغییر الگوهای رفتاری گرایش پیدا شود.
مشخصات حالات من در جدول 1-2 نمایش داده شدهاست.
مشخصات رفتاری و نوع ارزشگذاری رفتار در حالات «من»
حالات من | واکنشهای رفتاری،افکار و احساسات | نوع ارزشگذاری رفتار |
من «بالغ» | این زمانی و این مکانی-منطقی- معقول توأم با ارزیابی | منطبق با واقعیت – غیر احساسی و واقعبینانه |
من «والد» | الگوبرداری شده از افراد صاحب نفوذ در زندگی فرد-دارای جنبه آمرانه و دستوری، قضاوتکننده | دارای ارزشیابی آموخته شده و کمانعطاف |
من «کودک» | برخاسته از انگیزههای آنی و طبیعی- لذتجویانه و برگرفتهشده از تجربیات کودکی | احساس و لذتبخش بودن |
برن اشاره میکند که حالت «من والد» مجموعهای از احساسات، بازخوردها و الگوهای رفتاری است که به حالات و رفتار والدین شباهت دارد. حالت «من بالغ» با مجموعهای مستقل از احساسات بازخوردها و الگوهای رفتاری مشخص میگردد که با واقعیت حاضر منطبق میشود. من بالغ، دادهپرداز و محاسبهگر اطلاعات است. حالت «من کودک» مجموعهای است از احساسات، بازخوردها و الگوهای رفتاری که از دوران کودکی فرد بهجا ماندهاست. (برن، 1989، فصیح،1375، به نقل از یوسفی و کریمی، 1390)
اگر بخواهیم به صورت جزئیتر الگوهای نفسانی را بررسی کنیم میتوانگفت که 5 نوع طول موج یا سبک شخصیت عمومیت دارد. این طول موجها حالات نفسانی ما هستند. این 5 حق انتخاب عبارتند از:
والد کنترلکننده و مستبد: همچون والد واقعی، که قانونگذار و ثابتقدم است رفتار میکند.
والد تغذیهکننده و مهربان: همچون والدی واقعی، که مراقبت و پرورش کودک را به عهدهدارد.
بالغ: همچون شخص بالغی که مشغول کار با دیگر همکاران است، عملکردی منطقی دارد و از روش حل مسئله پیروی میکند.
کودک مطیع و سازگار: به شیوهای رفتار میکند، همانگونه که وقتی کودک بودیم، به ما یاددادند که با نزاکت باشیم.
کودک طبیعی: مانند یک کودک طبیعی صمیمانه و خلاقانه برخورد میکند. (هی، 1994، ترجمه عظیمی، 1385)
:
تحلیل تبادلی، یک روانشناسی اجتماعی و نیز روشی برای بهبودبخشیدن به ارتباطات است و در حقیقت یک تئوری جهانی ارتباط برای انواع گوناگون فرهنگ هاست. همچنین در این نظریه تلاش میشود، اشخاصی که تحت درمان قرار میگیرند به درجهای از رشد شخصی برسند که بتوانند راه حل مشکلاتشان را خودشان بیابند. (انجمن تحلیل ارتباط محاوره ای، 2008، نقل از جوادی)
کوری معتقد است تحلیل تبادلی به منزله یک روش درمان تعاملی است که بر جنبههای شناختی، عقلانی و رفتاری در فرآیند درمان تأکید میکند و هدف آنها افزایش آگاهی و توانایی فرد برای تصمیمگیری و تغییر جریان زندگی خود است. (کوری، 1994، نقل از یوسفی و همکاران،1390)
اریکبرن در دهه 1950، نظریهاش را درباره تحلیل تبادلی پروراند، او میگفت ارتباط کلامی خصوصاً از نوع رودرروی آن، محور روابط اجتماعی انسان و همچنین محور روانکاوی است. برای برن نقطه شروع وقتی بود که دو نفر به هم میرسند و یکی از آنها سر صحبت با دیگری باز میکند. او این مواجهه را محرک رفتار متقابل میدانست و واکنش طرف مقابل را پاسخ رفتار متقابل شخصی که محرک را میفرستد، کنشگر است و فرستندهی پاسخ، پاسخگر به این ترتیب تحلیل رفتار متقابل، روش بررسی این رفتار متقابل است که « من با تو کاری میکنم و تو در جوابم کاری میکنی » (فیروز بخت، 1388)
زمانی که برن ( 1970-1980 ) تصمیم گرفت به درمانجویان خود و نه معلمانش گوشکند، به طور تصادفی به پدیده ارتباط مردم به صورت والد، کودک و بالغ دستیافت. برن در زمان مناسب در جریان درمان پرسید: کدام جز درمانجو حرف میزند، پسر بچه یا مرد عاقل و بالغ؟ در همان لحظه با پرسیدن این سوأل، تحلیل تبادلی متولد شد. (پروچسکا، 2007، ترجمه سید محمدی، 1389)
برن در عین حال معتقد است که شخصیت 3 حالت جداگانه یعنی « من والد » « من بالغ » و« من کودک » سازمانیافته است که در ارتباطات میتواند از هرکدام از این 3 حالت استفاده کرد. ارتباط « بالغ با بالغ » «والد با والد » و یا « کودک با کودک » تکمیلی هستند و به ارتباطهایی منجر میشود که هردو طرف احساس میکنند که یکدیگر را میفهمند. تا وقتی تبادلهای هر دو نفر مکمل باشد. ارتباط به آرامی و به نحو شایستهای پیش میرود. (چپمن، 2007)
الگوی حالات من (والد-بالغ-کودک)
در این نظریه، ترکیبی از 3 حالت من که در طول زندگی فرد شکلگرفته و ارزشگذاری شدهاست، در واکنشهای رفتاری او قابلملاحظه میباشد، در واقع الگوی رفتاری یا شخصیت فرد را تشکیل میدهد. گرچه بعضی حالت من در افراد مختلف جنبه مسلط دارد، امّا بر حسب موقعیت، واکنشهای فرد یا حالات من او تغییر میکند و به طور کلّی در این نظریه از جبرگرایی فرویدی به سوی توانایی فرد برای تغییر الگوهای رفتاری گرایش پیدا شود.
مشخصات حالات من در جدول 1-2 نمایش داده شدهاست.
مشخصات رفتاری و نوع ارزشگذاری رفتار در حالات «من»
حالات من | واکنشهای رفتاری،افکار و احساسات | نوع ارزشگذاری رفتار |
من «بالغ» | این زمانی و این مکانی-منطقی- معقول توأم با ارزیابی | منطبق با واقعیت – غیر احساسی و واقعبینانه |
من «والد» | الگوبرداری شده از افراد صاحب نفوذ در زندگی فرد-دارای جنبه آمرانه و دستوری، قضاوتکننده | دارای ارزشیابی آموخته شده و کمانعطاف |
من «کودک» | برخاسته از انگیزههای آنی و طبیعی- لذتجویانه و برگرفتهشده از تجربیات کودکی | احساس و لذتبخش بودن |
برن اشاره میکند که حالت «من والد» مجموعهای از احساسات، بازخوردها و الگوهای رفتاری است که به حالات و رفتار والدین شباهت دارد. حالت «من بالغ» با مجموعهای مستقل از احساسات بازخوردها و الگوهای رفتاری مشخص میگردد که با واقعیت حاضر منطبق میشود. من بالغ، دادهپرداز و محاسبهگر اطلاعات است. حالت «من کودک» مجموعهای است از احساسات، بازخوردها و الگوهای رفتاری که از دوران کودکی فرد بهجا ماندهاست. (برن، 1989، فصیح،1375، به نقل از یوسفی و کریمی، 1390)
اگر بخواهیم به صورت جزئیتر الگوهای نفسانی را بررسی کنیم میتوانگفت که 5 نوع طول موج یا سبک شخصیت عمومیت دارد. این طول موجها حالات نفسانی ما هستند. این 5 حق انتخاب عبارتند از:
والد کنترلکننده و مستبد: همچون والد واقعی، که قانونگذار و ثابتقدم است رفتار میکند.
والد تغذیهکننده و مهربان: همچون والدی واقعی، که مراقبت و پرورش کودک را به عهدهدارد.
بالغ: همچون شخص بالغی که مشغول کار با دیگر همکاران است، عملکردی منطقی دارد و از روش حل مسئله پیروی میکند.
کودک مطیع و سازگار: به شیوهای رفتار میکند، همانگونه که وقتی کودک بودیم، به ما یاددادند که با نزاکت باشیم.
کودک طبیعی: مانند یک کودک طبیعی صمیمانه و خلاقانه برخورد میکند. (هی، 1994، ترجمه عظیمی، 1385)