تعریف شناخت
شناخت یک مفهوم منفرد یا واحد نیست بلکه اصطلاحی کلی است (ایوی، ام، سون، 1372).
-شناختها به عنوان مجموعهای از مهارتهای پیچیده درنظر گرفته میشوند (ویمر، 1977) که راهبردهای حل مسأله یا مقابله، دانش و مهارتهای بین فردی را شامل میشوند.
– اعتقاد بر این است که فرآیندهای شناختی، به نوبه خود، تحت تأثیر باورهای بنیادی که افراد درباره خود و جهان و آینده دارند قرار میگیرد. این باورها یا طرحوارههای ضمنی، فعالانه در طول رشد ایجاد میشوند و به عنوان الگوهایی در نظر گرفته میشوند که ادراک، پردازش، یادآوری، تفسیر و تحلیل وارده را هدایت میکنند (ماریسون، 1374).
2-1-6-3-1- شناخت درمانی
شامل مجموعه متنوعی از روشها و راهبردهای روانشناختی است که از آن برای درمان اختلالات روانی استفاده میکنند. این رویکرد درمانی بر سه فرض نظری استوار است:
- رفتار فرد تحت تأثیر افکار، تصورات، ادراکات و سایر وقایع میانجی شناختی است.
- افراد نقش فعالی در یادگیری خود دارند. آنها نه تنها گیرندگان غیرفعال تحرکات محیطی نیستند بلکه تا حدودی زیادی نقش اساسی در کنترل فعالیتهای خویش دارند.
- تغییر رفتار مستلزم وارسی و تغییر شناخت فرد از عملکرد خود میباشد. (هیرز، به نقل از رفیع نیا، 1379).
شناخت درمانی شیوهای روان درمانی مبتنی بر نظریه اختلالات هیجانی و مطالعات بالینی و تجربی است. (بک ، 1978). این شیوه درمانی شکلی سازمان یافته از روان درمانی است که برای کاهش علایم و کمک به بیمار برای یادگیری روشهای مؤثر به منظور مواجهه با مشکلاتی که سبب ناراحتی او میشود، طراحی شده است ویژگی درمان با این شیوه این است. که همه کوششها معطوف به حل مشکل است.
اصطلاح شناخت درمانی به این دلیل به کار گرفته است که تکنیکهای درمانی به منظور رفع اشتباهات و سوگیری شناختی بیمار به کار میروند تا اعتقادات و نگرشهایی که ظاهراً سبب افزایش آسیب پذیری وی در برابر اختلالات هیجانی میشود، تغییر بیابند. (ماری سون، 1374).
افکار منطقی و غیر منطقی
الیس عنصر کلیدی و افکاری که فرد درباره حوادث دارد را به دو نوع افکار طبقه بندی کرده است: منطقی و غیر منطقی (جلال تهرانی، 1365، به نقل از مهدی نژاد، 1370).
خصوصیات تفکر و عقاید منطقی عبارتند از:
- تفکر منطقی حقیقت دارد، یعنی با واقعیت خارجی منطبق است بعلاوه بوسیله حجت و دلیل حمایت میشود.
- تفکر منطقی به جای دارا بودن حکم و خواست قطعی معمولاً شرطی و نسبی است. تفکر منطقی به جای اینکه بصورت باید و حکم شود به صورت میل و رجحان بیان میشود.
- تفکر منطقی میتواند به احساس معتدل و محدودی از ناخوشایندی منجر شود.
یعنی این طور نیست که اصلاً ناراحتی به بار نمی آورد بلکه ناراحتی معتدل بوجود میآورد و فرد را آشفته نمیکند.
- تفکر منطقی انسان را به سوی تعادل و سلامت میکشاند و تعارض را در خود شخص و محیط به حداقل میرساند منجر به رضایت بیشتر از زندگی میشود.
- فکر منطقی به فرد کمک میکند تا بتواند با حوادث روبرو شود و از عهده آنها برآید و نگاه تازه و روشنی به حوادث بیندازد و بتواند تصمیم بگیرد که حوادث را تغییر دهد یا حل کند و یا با آن سازگار شود. (جلالی تهرانی، 1365، به نقل از مهدی نژاد، 1370)
عقاید و افکار غیر منطقی دارای خصوصیات زیر است:
- فکر غیر منطقی همگونی و موافقت با واقعیت ندارد بلکه براساس ظن و گمان است. نفکر غیرمنطقی بوسیله حجت و دلیل اثبات و تأیید نمیشود. اغلب یک تفکر غیر منطقی یک فکر مبالغه آمیز را نشان میدهد.
- تفکر غیر منطقی باعث حالتهای آشفته در فرد میشود و در او افسردگی، اضطراب و بی تفاوتی شدید ایجاد میکند (جلالی تهرانی، 1365، به نقل از مهدی نژاد، 1370)
2-1-6-4- رفتار درمانی
هنگامیکه دانشمندان تصمیم به بررسی یک پدیده میگیرند آن پدیده باید قابل مشاهده باشد. حدس و گمان فقط تا مدتی به محقق کمک می نماید و هر حدس و گمانی باید از طریق مشاهده مورد تائید قرار بگیرد. به همین منوال مشاهده غیر مستقیم پدیده ممکن است برای مدتی تنها چیزی باشد که محقق به آن دسترسی دارد ولی در نهایت امر مشاهده مستقیم لازم است تا استنتاجهای خود را یادداشت نموده وتعیین و مورد مطالعه علمی قرار بدهد. مطالعه علمیرفتار همان روانشناسی رفتاری میباشد (الن، 1370).
پرسش درباره شرایطی که یک پدیده تحت آن اتفاق می افتد روانشناس رفتاری را به مطالعه محیط خارجی میکشاند. مفهوم این گفته انکار وجود شرایط مربوط به محیط داخلی و لزوم بررسی آن نیست این شرایط نیز اهمیت دارند و روانشناسان زیست گرا فیزیولژیستها و بیوشیمیستها میتوانند به مطالعه آنها بپردازند. لذا اشتباه است اگر تصور کنید که توجیه نهایی رفتار را میتوان در سطح مولکولی یا فیزیولوژیکی به دست آورد. و هر گونه رفتار که در مقطع زمانی خاص بروز میکند نماینده و محصول برخورد ارثی – مزاجی، حالت فیزیولوژیکی فرد، شرایط محیطی حاکم بر او و یادگیریهای گذشته او میباشد. تصور این که هر کدام از این عوامل به تنهایی توضیح لازم و کافی درباره رفتار فرد به دست خواهد داد نادیده گرفتن پیچیدگی و غموض پدیدهها رفتاری انسانی میباشد (الن، 1370).
2-1-6-5- درمان شناختی – رفتاری (C. B. T)
-نظریههای شناختی – رفتاری اغلب بر این فرض استوار هستند که مراجعان توانایی آن را دارند که به شیوههای متناسب با موقعیت بیندیشند و عمل کنند اما به دلیل درک یا انتظاراتشان ازموقعیت، به گونه دیگری رفتار میکنند. تأکید این نظریهها برتعلیم و مهارتهای شناختی یا برای اصلاح فرایند شناختی است (اسپنس به نقل از رفیع نیا، 1379).
شناخت درمانی به افراد کمک میکند تا ازتفسیر افکار خودکار آگاهی یایند. (بک، شاووامری، 1976).
درمان شناختی- رفتاری تلفیقی از رویکردهای شناختی – رفتاری است. در این شیوه درمانی به بیمار کمک میشود که نا استواری تفکر تحریف شده خود را که به رفتار ناکار آمد خود را تغییر دهد از بحثهای منظم و تکالیف رفتاری دقیقاً سازمان یافتهای استفاده میشود. در جنبههایی از درمان تأکید عمدتاً رفتاری و در جنبههای دیگر شناختی است (سالکوسکیس، 1987، به نقل از عباسی، 1379).
درمان شناختی – رفتاری هم در قالب رفتاری و هم در چارچوب روانشناختی است و نکات قوت دو رویکرد در رفتار درمانی و شناختی درمانی – یعنی عینی گرایی، ارزیابی و سنجش از یک سوی و دخالت دادن نقش حافظه در بازسازی و تغییر اطلاعات از سوی دیگرگرد آمدند و به صورت یک رویکرد دانش کاربردی در آمدند. این رویکرد، نظریهها و نگرشهای نسبتاً متفاوتی را در خود جای داده است.
شاید بتوان گفت که تنها وجه مشترک آنها توجه به نقش واسطه مند فرایندهای شناختی در پردازش اطلاعات و بروز واکنشهای فرد به محرکها باشد اما در هر صورت از اصطلاحات و مفاهیمی استفاده میکنند که به نحوی در چارچوب رفتاری معنی پیدا میکنند و قابل ارزیابی و سنجش تلقی میشوند (هاوتون، 1380).
[1] -Wiemer
[2] – Hayers
[3] – Back
[4] – rational thoughts
[5] – irrational thoughts
[6] – Ellis
[7] – Spenc
[8] – Shave
[9] – Emery
[10] – Salkovskis
[11] – Havton