یکی از ارزش های اساسی که اصلی ترین نیاز و زیربنای همه ی فعالیت های انسان است، امنیت و احساس آرامش برای کار و تلاش و اطمینان از استفاده به هنگام و مناسب از ثمره تلاش انسانی است. انسان به طور طبیعی علاقه مند است جان، مال، کرامت، حیثیت، آزادی، شخصیت و باورهای وی از تعرض مصون و محفوظ باشد. بنابراین امنیت، در شمار اصلی ترین ارزش هایی است که انسان اجتماعی و ایدئولوژی های سازنده تفکر و شیوه عمل انسان، برای ایجاد و تضمین آن برنامه ریزی و از ابزار حقوق کیفری برای تنظیم نوع و چگونگی واکنش در قبال نقض آن بهره می برند.
با وجود اینکه نیاز به امنیت، نیازی طبیعی است و استفاده از حقوق کیفری و اهرم سرکوب و مجازات برای ایجاد با تضمین امنیت سابقه ای به درازای عمر بشر دارد، در عین حال دیدگاه ها راجع به امنیت و حوزه هایی که بشر خواستار ایجاد بستری امن در آنها است، از یک سو از نوع ایدئولوژی حاکم و نگاه انسان و رسالت نقش مورد انتظار از وی، و از سوی دیگر ناشی از رشد و تکامل بشر و نیازهای جدید متأثر است.
بدون تردید نگرانی های بشر معاصر، نسبت به شیوع ناهنجاری های مرتبط با محیط زیست، محیط مجازی (سایبر)، قاچاق سلاح، قاچاق انسان، تجارت غیر قانونی مواد مخدر، تروریسم و … که به شکل گسترده ای امنیت جامعه انسانی را هدف گرفته اند، به طور طبیعی واکنش هایی را به همراه خواهد داشت که به دلیل ویژگی فراملی جرایم، واکنش ها هم به صورت بین المللی و عام خواهد بود و همه ی نظام های سیاسی، صرف نظر از نظام ارزشی ملّی خود، به ناچار با تحولات این حوزه ها همراه خواهند شد.
به عبارت دیگر، برخی از ارزش های اساسی که نیازمند حمایت حقوق کیفری است، ارزش هایی جهانی است که رعایت آنها تضمین کنننده ی امنیت جهانی و بی اعتنایی به آنها اخلال در امنیت عمومی بین المللی تلقی خواهد شد.
امروزه در کشورهایی که داعیه دار آزدی فردی بوده و هستند، وظیفه یا بهانه ایجاد یا تضمین امنیت، به شکل گسترده ای دخالت دولت در مسائل شخصی شهروندان را سبب شده است؛ جمع آوری و مبادله اطلاعات شخصی، استراق سمع مکالمات تلفنی، تفتیش و کنترل ارتباطات الکترونیکی مانند داده پیام ها یا محتویات رایانامه ها یا پیام های کوتاه در این رابطه قابل ذکر است. همچنین به دلیل این که امنیت توسط دولت ها عرضه می شود، محدود کردن آزادی های افراد از طریق جرم انگاری ها و سرکوب کیفری، ساده ترین راه برای تحقق این امر تلقی شده و از سوی دیگر، بسیاری از حقوق افرادی که مظنون به تهدید نمودن امنیت ملّی هستند، موقع دادرسی و محاکمه آنها، رعایت نمی گردد و با دادرسی افرادی که چنین مظنونیتی ندارند، کاملاً تفاوت قائل شده است.
بیان مسئله:
امنیت یکی از مقولههای مهّم هر کشور جهت اجرای قوانین و پدید آوردن نظم و آرامش است؛ به طوری که برای هر دولت- ملّتی از قداست خاصی برخوردار است. چرا که دستیابی به سایر اهداف ملّی و بینالمللی همانند توسعه (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) قدرت، اقتدار، ثبات، مشروعیت و … به نوعی وابسته و در گرو حصول امنیت ملّی است؛ و در نقطه مقابل هر نوع اقدام و حرکتی که سبب مخدوش شدن این اهداف گردد به عنوان مخل امنیت تلقی شده و سبب فاصله گرفتن مردم از حکومت، عدم تمکین نسبت به قانون، عدم مشارکت، و ناامنی در کشور خواهد شد.
امروزه جرایم فراملّی و سازمانیافته مانند، قاچاق انسان و مواد مخدر، پولشویی، تروریسم و… از جمله تهدیداتی است که بیم دولتها را برانگیخته و برای پیشگیری و مقابله با اینگونه جرایم به تصویب قوانین و مقرّرات سخت گیرانه و امنیت محور متوسل شدهاند، که اتخاذ این سیاستها در مقام تحدید حقوق بشر و آزادیهای فردی برآمده است. در واقع امنیتیشدن زمانی ظهور مییابد که: الف) سابقه تهدید یا تجاوز علیه امنیت وجود داشته باشد. ب) تهدید یا تجاوز استمرار داشته باشد. ج) دولت برای مقابله با تهدید یا تجاوز اقدامهایی فراتر از گذشته اتخاذ کند، هر چند اقدام جدید وضع قانون باشد. د) اقدامهای دولت در مقام تحدید حقوق و آزادیهای اشخاص و پیشبینی تدابیر نظارتی و سخت گیرانه باشد. البته موارد فوق کاملاً مرتبط با شرایط زمانی و مکانی شکل خواهد گرفت؛ همچنین این موضوع میتواند از دولتی به دولتی دیگر کاملاً متفاوت باشد. امنیتیشدن را میتوان از روزنههای قانون و مقرّرات الزامآور استخراج کرد، وگرنه عملکرد سخت گیرانه مأموران دولت و ایجاد فضای تحقیق و کنترل را نمیتوان امنیتیشدن دانست. همچنین امنیتیشدن صرفاً با تصویب قوانین یا اتخاذ سایر تدابیر در سطح ملّی نمود نمییابد، بلکه در سطح بینالمللی نیز ممکن است کنوانسیونها حاوی مقرّرات سخت گیرانه باشد که زمینه امنیتیشدن را نه تنها در جوامع، بلکه در سطح جهانی نیز فراهم آورد. این مقررّات بینالمللی آنچنان سخت گیرانه میباشند که کنوانسیونهایی، جرمانگاریهای متعددی نسبت به رفتارهایی که هنوز در دنیا ارتکاب نیافتهاند، اعمال کردهاند. این کنوانسیونها اگرچه در سطح بینالمللی و جهانی مطرح شدهاند، اما مسیر را به سمت قوانین و مقرّرات داخلی نیز سوق دادهاند. دولت در راستای امنیتیشدن قوانین کیفری، قانون گذاری گسترده و ابهامآمیز را در دستور کار خود قرار میدهد که بعضی از جرایم را در حالی جرمانگاری میکند، که موضوع و مصادیق آن را مبهم و تفسیربردار تلقی مینماید که به دنبال آن اقدام های پلیس و دستگاه قضایی نیز گسترش مییابد، از طرفی دیگر در زمینه نحوه تنظیم قواعد دادرسی، دولت ها جهت برخورد با متهمان، شدیدترین تضمینات دادرسی را اتخاذ می کنند که حقوق متهم به حداقل خود می رسد، مثلاً محدودیت در حق به کارگیری وکیل، محدودیت حق آزادی از طریق بازدشت های طولانی مدت، شکنجه متهم و دادرسی غیرعلنی، که زمینه تهدید حقوق و آزادیهای اشخاص را چه قبل از مجرم شدن و چه بعد از آن، فراهم میآورد. بدینترتیب، دولت در راستای تضمین امنیت ملّی و تمامیت ارضی از یک طرف و تضمین آزادیها و حقوق افراد جامعه از طرف دیگر، دچار شکست در سیاستهای خود میشود.
اهمیت و ضرورت انجام پژوهش:
اگرچه دولتها جهت رعایت آزادیهای افراد جامعه استراتژی عقبنشینی و عدم مداخله را در پیش گرفتهاند و در نوع و شیوهی جرمانگاری و نحوه تنظیم قواعد دادرسی حتّیالامکان سعی کردهاند به نفع مجرم باشد، اما در جرایم فراملّی و سازمانیافته، در دههای اخیر، تحوّلات اساسی در حقوقکیفری رخ داده است که دولتها در حوزه اعمال ضرربار امنیتی به خاطر ایجاد ثبات در نظم عمومی و حاکمیت سیاسی به جرمانگاری حداکثری و توسعه طلبانه و تحدید تضمینات دادرسی نسبت به تهدیدکنندگان امنیت کشور روی آوردهاند. حال آنکه با پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی ارتکاب جرایمی که دولت ها را به امنیتیشدن واداشته نیز چهره جدیدی به خود گرفته که جهت دستیابی به اهداف خود از فضای مجازی و اینترنت بهره میگیرند. از این رو، ضروری است با شناخت بهتر مفهوم و ماهیت و دلایل امنیتیشدن حقوقکیفری، تبعات و آثار منفی ناشی از آن مورد بررسی قرار گیرد.
اهداف مشخص پژوهش:
بررسی دلایل ظهور امنیتیشدن حقوقکیفری.
تبین نقش مقتضیات زمان و مکان در امنیتیشدن حقوقکیفری.
بررسی نقش منافع بینالمللی و جهانی بر امنیتیشدن حقوقکیفری.
بررسی و مطالعه جرایمی که در امنیتیشدن حقوقکیفری نقش دارند.
بررسی تاثیر امنیتیشدن بر روند و جریان دادرسی جرایم.
بررسی آثار و تبعات امنیتیشدن بر حقوق و آزادیهای افراد جامعه.