2012).
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی، مداخلهای رفتاری است که بر مبنای توجه و تمرکز به خود استوار هست. تمرینات بهصورت تمرکز بر روی افکار، احساسات و ادراک انجام میشود. این مهارتها از طریق تمرکز بر روی تنفس تا تمام فعالیتهای زندگی حاصل میگردد. تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی با تغیر ادراک افراد از حوادث تنیدگی زا و افزایش توانایی آنها در کنترل زندگی، به افراد کمک مینمایند. ذهن آگاهی شامل نظم، انضباط و آگاهی لحظهبهلحظه از زندگی روزانه است (کابات زین، 2003).
کبات زین (2003) پیشنهاد میکند که در مراقبه و نشستنهای طولانیمدت و بدون حرکت، روی حسهای درد در بدن و مفاصل تمرکز کند و بدون تکان خوردن و نشان دادن واکنشهای هیجانی به این دردها، فقط نظارهگر باشند. وی یادآوری میکند که این مشاهده گری میتواند پاسخهای هیجانی را که بهوسیله درد فراخوانی شدهاند، کاهش دهد؛ بنابراین تمرین مهارت ذهن آگاهی، توانایی مراجعان، برای تحمل حالتهای هیجانی منفی را افزایش میدهد و آنها را به مقابله مؤثر قادر میسازد (بائر، 2003).
این برنامه بهمنظور کاهش اضطراب، تنیدگی، فرسودگی و افسردگی طراحیشده است. پژوهشها اثبات کردهاند که هشیاری دستکم بهاندازه دارو و یا مشاوره میتواند در مقابله با این مشکلات مؤثر واقع شود؛ بنابراین بهتر است ابتدا ببینیم هشیاری چیست؟ هشیاری تنها توجه کامل و همهجانبه است. تمرین هشیاری شامل توجه کامل به جریان طبیعی تنفس است. تمرکز بر نفس بهاینترتیب به شما امکان میدهد که به مشاهده افکاری که در ذهنتان پدیدار میشوند، بپردازید و بهتدریج دست از درگیر شدن با آنها بردارید. این تمرین به شما کمک میکند به این درک عمیق دست پیدا کنید که افکار و احساسات ازجمله افکار و احساسات منفی گذرا هستند؛ میآیند و میروند و درنهایت حق انتخاب دارید که آیا بر اساس آنها دست به عمل بزنید یا نه (کابات زین، 2012).
هشیاری نوعی مشاهده بدون انتقاد و همراه با عطوفت نسبت به خودتان است. هنگامیکه غم یا تنیدگیای در سرتان پرسه میزند، بهجای آنکه با آن بهعنوان موضوعی شخصی برخورد کنید یاد میگیرید آن را همچون ابر سیاهی در آسمان ذهنتان ببینید و با کنجکاوی و دوستانه دنبالش کنید تا از آسمان گذر کند (بوچر و همکاران، 2013).
مطالعات علمی نشان دادهاند که هشیاری نهتنها از افسردگی پیشگیری میکند، بلکه تأثیر مثبتی بر الگوهای مغزی زیربنایی اضطراب، تنیدگی، افسردگی و تحریکپذیری روزمره دارد. هنگامیکه این افکار منفی پدیدار میشوند، بهسادگی ناپدید میگردند. مطالعات دیگر نشان دادهاند که افرادی که بهطور منظم به تمرین هشیاری میپردازند، حافظه بهتر، خلاقیت بیشتر و زمان واکنش بالاتری دارند. آنچه در تمرین هشیاری اهمیت دارد، خود زندگی است نه مدتزمانی که ما صرف انجام تمرین روی زمین یا صندلی میکنیم نکته مهم یادگیری این است که چگونه لحظهبهلحظه در زندگیمان بیدار و هشیار باشیم و ازاینرو توجه کردن مداوم و لحظهبهلحظه در طی روز، از الزامات تمرین هشیاری است؛ اما خبر خوب این است که میتوانیم بدون افزودن باری به برنامهای شلوغ زندگیمان، تمرین را به لحظات روزمرهمان اضافه کنیم. میتوانیم نام این لحظات را بگذاریم “توقفهای هدفمند ” کاری که میخواهیم انجام دهیم صرفاً توقف نیست، بلکه توجه به هر آن چیزی است که وقتی متوقف میشویم، میتواند موردتوجه واقع شود. برای انجام این کار کافی است هرگاه ذهن درگیر وقایع احتمالی آینده و یا اتفاقات گذشته میشود، جهت آن را به این لحظه تغییر دهیم. این کار بهنوعی تداوم بخشیدن به تمرین رسمی هشیاری است که بر روی زمین و یا صندلی انجام میشود. این “توقفهای هدفمند ” به ما کمک میکنند که از روی تردمیل زندگی پیاده شویم و فضایی را برای دست زدن به انتخابهای هشیارانهتر برای خود به وجود آوریم. همراه با هریک از توقفهای هشیارانه، از دور شدن توجه خودآگاه باشید و هر بار متوجه میشوید آگاهیتان از این لحظه دور شده است، مجدداً آن را به این لحظه بازگردانید (کابات زین، 2003).
شرکتکنندگان در برنامه کاهش تنیدگی بر اساس هشیاری در محیط کار، تغییرات متنوعی را در رفتارهای جسمانی و روانی و نیز نگرشهای خود نشان میدهند که بهطور مستقیم با تغییر عملکرد کاری آنها مرتبط است. این تغییرات شامل افزایش توانایی پاسخدهی هشیارانه به موقعیتها بهجای عکسالعمل نشان دادن صرف نسبت به آنها، عطف توجه و تمرکز بیشتر به کار و نظارت بر سطوح تنیدگی خود و برداشتن گامهایی مؤثر بهمنظور توجه به آن است (کابات زین، 2003).
۲-۱۷- ویژگیهای نظری استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی
برنامه تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی دارای مبنای نظری است که از مدلهای رواندرمانی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری متمایز است، این تمایز به دلیل تأکید این برنامه بر روی مدیریت تنیدگی و شرایط پزشکی است که مخالف با درمان اختلالات روانشناختی خاص است. کابات زین و همکاران (1992) بهطور خلاصه ویژگیهای متضاد MBSR و CBT را برشمردهاند که موجب چشماندازی مفید برای مشاهده تغییرات تکاملی بعدی میشود. شناخت افکار بهعنوان «افکار صرف «در مقاب
ل «کژ کاری » اولین نقطه تضاد است، تضادی که بهجای تأکید بر محتوا (CBT) بر فرآیند شناخت (MBSR) دلالت دارد. دوم، تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی چهارچوبی را برای تمرینات روزانه مستقل از پریشانی هیجانی فراهم میکند. دستورات برنامه بر زندگی در مقابل کنار آمدن بهعنوان یک برنامه کار برای تغییرات شیوه زندگی تأکید میکند. سوم، ترکیب گروه ناهمگون در تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی بهطور قابلملاحظه ای در تضاد با تمرکز رواندرمانی سنتی بر روی اختلالات خاص است. چهارم، مواجهه کنترلشده با محرک پریشان کننده که نقطه اصلی درمان شناختی رفتاری سنتی است، با توجه به یادگیری توجه آشکار به محتوای هشیاری که بدون هیچگونه تلاشی برای فراخواندن آنها و یا عبارت دیگر کنترل آنها به وجود میآید کاهشیافته است. نهایتاً، تمرکز و ذهن آگاهی بهعنوان ابزارهایی برای کاوش در تجربیات درونی هستند که در تضاد با جهتگیری بیرونی و رویکرد مبتنی بر جمعآوری اطلاعات درمان شناختی رفتاری میباشند. جالب توجه است که چگونه تضاد میان این چشماندازها بهطور چشمگیری در سالهای اخیر کاهشیافته است، گواه تأثیر ذهن آگاهی و پذیرش در شکلگیری معاصر درمان شناختی رفتاری، با ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی شروع میشود (MBCT). تیزدل و همکاران (1995) در ابتدا پیشنهاد یکی کردن درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی) در اصل اشاره دارد به آموزش کنترل توجه (را برای کاهش عود افسردگی داد، سپس این پیشنهاد با یک مطالعه حمایتکننده) تیزدل، سگال، ویلیامز، ریجوی، سولسبی، لا ، 2000؛ به نقل از هربرت و فورمن، 2010) و تکرارهای بعدی دنبال شد (تیزدل، 2004؛ به نقل از هبرت و فورمن، 2010). ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی کاربرد بیرونی مفاهیم و تمرینات ذهن آگاهی است که مبتنی بر آگاهی بدون قضاوت و توجه به زمان حال است. ذهن آگاهی بهطور فزایندهای در حال یکی شدن با رواندرمانی شناختی رفتاری فردی برای اضطراب ) ارسیلو و رومر ، 2005؛ به نقل، از هربرت و فورمن، 2010) و دیگر شرایط بالینی است (رومر و ارسیلو، 2008؛ دیدونا ، 2009). تأکید بر این تحول، تفسیر بارلو از متن ذهن آگاهی و پذیرش هایز، فولت و لینهان است که او میگوید: یکی از مهمترین تحولات درمانی در سالهای اخیر بسط نظری و تجربی ذهن آگاهی و پذیرش (2004) به پروتکلهای مبتنی بر شواهد رفتاری شناختی، بوده است ) بارلو، 2004؛ به نقل از هربرت و فورمن، 2010). هایز (2004) این تحول را با صورتبندی شناختی رفتاری بهمنزله موج سوم در تکامل رواندرمانی میداند. همانطوری که در ابتدا تدوین شد، کابات زین، (1990) تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی مبتنی بر مدلی تبادلی از تنیدگی و کنار آمدن است که با تمرکز آن بر برنامه کاهش تنیدگی همسان است. مطابق این مدل، تنیدگی مزمن ) نداشتن منابع کافی برای فائق آمدن بر شرایط چالشانگیز) موجب رهاسازی جریانی از واکنشهای فیزیولوژیکی و روانی در طول زمان میشود. اگر این واکنشها بررسی نشود و یا مدیریت نشود میتواند سرانجام منجر به بینظمی در پارامترهای زیستی) از قبیل خواب، فشار خون و فعالسازی خودکار) کنار آمدن ناهنجار) کار زیاد، سوءمصرف مواد) و فروپاشی احتمالی به شکل خستگی، افسردگی و بیماریهای بدنی) اورلی و لیتینگ،2002؛ به نقل از هربرت و فورمن؛ 2010)شود.
ذهن آگاهی بهطور فرضی این چرخه واکنش به تنیدگی و بینظمی را از طریق پرورش آگاهی هشیار به فرآیند غیر خودکار میشکند، بنابراین، فرصتی را برای اندیشه کردن بیشتر، پاسخهای ماهرانه در موقعیتهای ناهشیار و واکنشهای عادی فراهم میکند. به نظر میرسد که پیشرفت تاریخی و تکاملی روشنی وجود داشته باشد که منجر به شمول ذهن آگاهی و پذیرش در CBT و دیگر شکلهای معاصر رواندرمانی شود. هایز (2004). مداخلههای پذیرش/ ذهن آگاهی را بهعنوان موج سوم رواندرمانی تجربهگرا مشخص کرد که ورای مدلهای مداخله رفتاری و شناختی – رفتاری گذشته رشد میکند. به نظر میرسد که چندین خط تأثیر و شواهد، بر این توسعه تکاملی تأکید میکند. اولاً، رواندرمانی به شکل روزافزون، بهجای اینکه صرفاً بر رفتار آشکار تمرکز داشته باشد، بر تجربه درونی تمرکز میکند. تأکید اولیه درمان رفتاری شناختی، بر طرحوارههای روانی و واسطههای شناختی رفتار و هیجانات، این روند را اثبات کرد. بااینحال، با اتکای سنتی آن به یک پردازش اطلاعات، تمرکز محتوا گرا، صراحتاً عدالت را در غنا و پیچیدگی زندگی روانی، به شکلی که توسط تیزدل و بارنارد (1995) به آن اشارهشده است، برقرار نمیکند.
۲-۱۸- مبانی برنامه کاهش استرس بر اساس هشیاری
حضور ذهن چنانچه کبات زین میگوید به معنی توجه کردن به طریق خاص، معطوف به هدف، در زمان حال و بدون داوری است. در حضور ذهن فرد میآموزد که در هرلحظه از حالت ذهنی خودآگاهی داشته و توجه خود را به شیوههای مختلف ذهنی خود متمرکز نمای حضور ذهن ابتدا در دانشگاه ماساچوست توسط جان کبات زین به کار گرفته شد. وی در کلینیک کاهش تنیدگی خود، به شرکتکنندگان تمرین آرامش ذهنی همراه با حضور ذهن میداد. این کوششها به شکل گرفتن مدل حضور ذهن مبتنی بر کاهش تنیدگی انجامید (کابات زین، 2012).
هشیاری را میتوان آگاهی متمرکز و هدفمند توصیف کرد، شیوهای برای عطف توجه هدفمند به لحظه حال و بدون قضاوت. ممکن است این کار بسیار ساده به نظر برسد و در ظاهر کاربردی در دنیای پیچیده و مشغلههای روزمره نداشته باشد؛ اما برای بسیاری از ما توجه هدفمند به فعالیت جاری ذهن، حتی برای لحظاتی کوتاه، میتواند بسیار دشوار باشد. هرچند فرض ما این است که ذهن ماتحت کنترل هشیاریمان قرار دارد، اغلب اوقات این ذهن دررفت و آمدی پایانناپذیر میان گذشته و حال در نوسان است. زمان اندکی را در حال سپری میکنیم. باوجوداین، توانایی ما برای کنار آمدن مؤثر با تنیدگی، اتخاذ تصمیمات آگاهانه و دستیابی به منابع دستنخورده خود و استفاده از آنها در موقعیتهای چالشبرانگیز و پرسرعت کاری، به توانایی ما در “حضور ” داشتن در لحظه وابسته است. تنها زمانی که در زمان حال حضور داریم میتوانیم توانایی خود را در زمینههای زیر به سطح بهینه برسانیم (کابات زین، 2003).
مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی بهعنوان یکی از درمانهای شناختی- رفتاری نسل سوم یا موج سوم قلمداد میشود. ذهن آگاهی شکلی از مراقبه است که ریشه در تعالیم و آئینهای مذهبی شرقی خصوصاً بودا دارد (اوست ، 2008).
کابات زین، ذهن آگاهی را توجه کردن به شیوهای خاص، هدفمند و در زمان کنونی و بدون قضاوت و پیشداوری تعریف کرده است (به نقل از سگال، ویلیامزو تیزدل ، 2003) مارشا لینهان (1993) برای اولین بار بهضرورت گنجاندن ذهن آگاهی بهعنوان یکی از مؤلفههای اساسی درمانهای روانشناختی تأکید کرد. ذهن آگاهی به رشد سه کیفیت خودداری از قضاوت، آگاهی قصدمندانه و تمرکز بر لحظه کنونی در توجه فرد نیاز دارد که توجه متمرکز بر لحظه حال پردازش تمام جنبههای تجربه بلا واسطه شامل فعالیتهای شناختی، فیزیولوژیکی یا رفتاری را موجب میشود. بهواسطه تمرینها و تکنیکهای مبتنی بر ذهن آگاهی فرد نسبت به فعالیتهای روزانه خودآگاهی پیدا میکند، به کارکرد خودکار ذهن در دنیای گذشته و آینده آگاهی مییابد و از طریق آگاهی لحظهبهلحظه از افکار، احساسات و حالتهای جسمانی بر آنها کنترل پیدا میکند و از ذهن روزمره و اتوماتیک متمرکز برگذشته و آینده رها میشود (سگال و همکاران، 2002؛ رأی و ساندرسون ،2004). در ذهن آگاهی، فرد در هرلحظه از شیوه ذهنی خود، آگاه میشود و پس از آگاهی روی دو شیوه ذهن، یکی انجام دادن و دیگری بودن، یاد میگیرد ذهن را از یک شیوه به شیوه دیگر حرکت دهد که مستلزم آموزش راهبردهای رفتاری، شناختی و فراشناختی ویژه برای متمرکز کردن فرآیند توجه است (سگال و همکاران، 2002).
درمانهای مبتنی بر ذهن آگاهی بهواسطه اینکه به هر دو بعد جسمانی ذهنی میپردازد دارای اثربخشی بالایی برای درمان برخی اختلالات بالینی و بیماریهای جسمانی گزارششده است. در دو دهه اخیر تعداد زیادی از مداخلات و درمانهای مبتنی بر ذهن آگاهی ظهور کردهاند (بائر، 2006)؛ که از آن جمله میتوان به دو روش کاهش اضطراب مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین (1990 و 2003) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ویلیامز (2002) اشاره نمود که روی تمرینهای نشستن، مراقبه قدم زدن و برخی تمرینهای یوگا تأکید میکنند. این مداخلات شامل تمرین توجه متمرکز که در آن فرد توجه خود را روی یک محرک خاص همچون تنفس، احساسهای بدنی و غیره در طول یک دوره زمانی خاص متمرکز میکنند و برای این کار از تکنیکهای آرامبخش ذهنی و جسمی و فنون شناختی بهره میگیرند (بارنهوفر، کران، هرگوز، اماراسینگ، ویندر، ویلیامز ، 2009).
در سالهای اخیر پژوهشهای زیادی در مورد مداخلات ذهن آگاهی انجامشده است. در سال 2013 آرچ و آیرز پژوهشی بر روی سربازان بازگشته از جنگ با تشخیص اختلال اضطرابی انجام دادند. این مطالعه مقایسهای بین مداخله ذهن آگاهی با درمان شناختی رفتاری برای درمان گروهی اختلال اضطرابی بود. هر دو گروه بهبود زیاد و برابری را در پیگیری سهماهه نشان دادند و مقداری در نشانههای اضطرابی خود گزارششده کاهش نشان دادند. درمان شناختی رفتاری در کاهش برانگیختگی اضطرابی مؤثرتر بود درحالیکه درمان تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش نگرانی و ناخوشیهای ناشی از اختلال مؤثرتر بود.
امروزه ذهن آگاهی